تربیت و جرئت اخلاقی
نوشته شده توسط : ali
جرئت را ضد جُبن و بزدلی ذکر کرده و گفته اند : با جرئت کسی است که در بدبختی و خوشبختی خود را نبازد و اعمالی انجام دهد که دیگران از ترس قادر به انجام آن نباشند .

جرئت و جلوه های آن :
جرئت را ضد جُبن و بزدلی ذکر کرده و گفته اند : با جرئت کسی است که در بدبختی و خوشبختی خود را نبازد و اعمالی انجام دهد که دیگران از ترس قادر به انجام آن نباشند .

با جرئت کسی است که وقتی طرز فکر و عقیده اش با دلائل و براهین ثابت شده باشد  از آن دست بر ندارد و روزی هم که ثابت شد نظرش خطاست اگر چه عمری در آن گذشته باشد از آن دست بکشد و تائب  شود .

با جرئت کسی است که صدمه و فشار وارده را برای وصول  به هدف تحمل کند،از رنج و مشقت نهراسد ، از کوشش و تلاش،با وجود هزاران  سد و مانع باز نایستد و بالاخره با جرئت کسی است که در گیر و دارها ، در دشواری ها و مشقات هدف خود را فراموش نکند و خود را نبازد .

از نشانه های انسان با جرئت این است که دائمدرجستجوی حقیقت است . عدالت و پاکدامنی را شعار خود قرار داده و در مقابل هوسها ایستادگی می کند .

انسان با جرئت برای احیای حق می جنگد ،  مغلوب می شود ولی بازهم سر پا می ایستد .

آن انسانی که در برابر سیل انتقادها ایستادگی می کند و با آغوش باز آن را می پذیرد،با جرئت است .

آن شهیدی که در میان هلهله های خصم و سرکوفت های دشمن گردنی برافراشته دارد با جرئت است .

و بالاخره  آن انسانی که خود را آن چنان که هست می نمایاند و از لاف زدنها و ستایش پذیری ها بر کنار است با جرئت و شجاع است .

جلوه های جُبن

جبن را خلاف جرئت معرفی کردیم که جلوه اش به صورت مداهنه( چاپلوسی )، تملق ، خودفروشی و تسلیم است.

آن کسی که در برابر دیگران خلاف آنچه را که معتقد است بیان می کند جبن دارد .

آن کسی که برای فردی تملق و چاپلوسی می کند و فضائلو مزایایی را به او نسبت می دهد که خودش هم قائل نیست بی جرئت است .

آن کسی که وقتی تعریفش را می گویند و او به جای اعتراض سر تکان می دهد؛او را دانشمند معرفی می کنند،خوشحال می شود؛ تقوایش را می ستایند،در دل آفرین می گویدنیز بی جرئت است .

و بالاخره آن کسی که به مذاق دیگران سخن می گوید و حرف جامعه پسند می گوید نه وجدان پسند و خداپسند ، او نیز جَبون و بزدل است .

افراد بی جرئت از حقیقت می ترسند و از آن فرار می کنند ، حتی نمی خواهند اسرار و واقعیت خودشان  برملا شود ، به نزد پزشک نمی روند تا مبادا از او بشنوند که بیمارند .


گرفتاران جُبن
-کسانی که گرفتار اعتیاد و یا گناههستند و جرئت ندارند همین امروز دست از کار و برنامه خویش بکشندو کار را به امروز و فردا  وا می گذارند.

- کسانی کهدر صحنهی علم پاسخ درستی برای سؤالات ندارند و جرئت ندارند که جهل خود را نسبت به موضوع  اعلام کنند ، از پاسخ طفره می روند ،‌ رسوا گری به راه می اندازند و مسخره می کنند، باشد که اینها پرده ای بر بزدلی شان باشد .

-از دیگر گرفتاران می توان ریاکاران ، متقلبان ، دروغگوی ان و تعریف کنندگان از خود را  نام برد .

فایده جرئت

گامهای  مفیدی  که در طول تاریخ به نفع بشریت برداشته شده  از سوی افراد با جرئت و شجاع بوده است .

شالوده و اساس هر گونه پیشرفت خواه علمی و خواه مدنی ، پیدایش طرز فکر ها و بر اثر آن تحول ها و انقلابات،زائیده جرئتها و دلاوری هاست .

به هنگامی که آدمی جرئت و دلاوری نشان می دهد گویا عظمت و جلال و قدرت و تقدس ملکوتی  در آدمی قوی می شود و درعالم اثر می گذارد وپدیده ها را بدان گونه که او می خواهد رنگ و جهت می دهد.

رهبران فکریو قائدین بزرگ در سایه جرئتی که نشان دادند توانستند از موانع و مشکلات بگذرند و اندیشه ای را در جهان، زنده و جاوید نگه بدارند .

بدین سان آنچه ما در جنبهیعلم و معارفوسنت و آداب داریم در سایه جرئت است .

زیان جبن

انسان بی جرئت خود را به زنجیری وابسته می بیند،زنجیری که خلاصی از آن را در سایه مکر و حیله و توسلبه تملق و گزافه گویی  می بیند .

انسان  بی جرئت سست عنصر است و قبل از مرگ چندین بار می میرد. اومرده ای است متحرککه دائم در زیر نقاب حیله و ریا ،  مجبور به مشتبه کردن امر بر خود و دیگران ، عزلت طلب و انزواجو ،‌ طالب ایجاد فاصله بین خود و دیگران است،چون چرخ وجودش در میان جمع نمی گردد .

فضل فروشی هاو دوگانگیها بین فکر و عمل و حتی خودکشی ها،ناشی از جبن است. زیان افراد جبون برای جامعه این است که نظام جامعه را از خط مشی عادی خود دور می سازدوچون از همه کس  و همه چیز در هراس است،راه ظلم و تعدی در پیش می گیرد .

انواع جرئت
جرئت ها از نظر نوع و فرم به دو دسته قابل تقسیم است:جرئت مادی یا جسمی و جرئت غیر مادی یا معنوی.

جرئت از کجا ریشه می گیرد ؟

برای یافتن منشاء آن باید به دنبال عوامل ذیل برویم .
1- فطرت :
همان گونه که قبلاً اشاره شد انسان به دنیا می آید در حالی که فطرتاً جلوه ای از خدای توانا در جنبهیصدق وحقیقت مطلق  در اندرون  دارد واین والدین و اجتماعهستند که بر روی این زمینه  پرده می نهند و او را جبون و ترسو بار می آورند .
2- وراثت :
منظور خصایصی است که از والدین به کودکان منتقل می شود و بخشی از آن جرئت و تهور آنهاست.
3- خصوصیت جسمی و کالبدی :
جرئت از یک سو به خصایص جسمی مربوط است.میزان کمی یا زیادی ترشحاتغدد داخلی در این امر مؤثر است . مثلاً کمی ترشحغدد  فوق کلیویدر توسعهیترس و فزونی آن در توسعهیتهور بی اثر نیست .مسئله دیگر  خود بدن است ، بدن توانا و رشید ،‌ خود تهور آفرین است و در ایجاد جرئت نقش مثبت دارد .
4- محیط :
منظور ما از محیط لااقل دو محیط خانواده و اجتماع است .الف – خانواده :  خانواده نخستین  پرورشگاه  اخلاقی است . هم بهترین است وهم بدترین ، بسیاری  از تباهی ها ، فسادها و امراض اخلاقی از آنجا منشاء می گیرد.تأثیر خانواده بیشتر از آن بابت است که طفل بخش اعظم اوقات خود را درآن می گذراند. خانواده ای که روح وظیفه شناسی درآن حاکم باشد،بچه های جسور می پروراند .این امر به هنگامی صادق تر است که مادر با تهور باشد.یک مادر خوب به صد استاد و آموزگار می ارزد. از آن باب که زمام حکومت خانواده به دست مادر است.اوست که چون آهن ربا دلهای کودکان را به سوی خود جذب می کند و در آنها سازندگی به وجود می آورد .

به همین نظر سیستم تربیتی خانواده  باید به گونه ای باشد که آدمی را متکی به خودو‌ با اراده  بار آورد.

ب – محیط اجتماعی : منظور مدرسه، اجتماع ، همسالانو بزرگسالان هستند که به گوشه هایی از نفوذ آنان اشاره خواهد شد .

 
مطالب مرتبط




:: بازدید از این مطلب : 2522
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 2 فروردين 1396 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: